English    Türkçe    فارسی   

6
4755-4764

  • این زمین چون گاهواره‌ی طفلکان  ** بالغان را تنگ می‌دارد مکان  4755
  • بهر طفلان حق زمین را مهد خواند  ** شیر در گهواره بر طفلان فشاند 
  • خانه تنگ آمد ازین گهواره‌ها  ** طفلکان را زود بالغ کن شها 
  • ای گواره خانه را ضیق مدار  ** تا تواند کرد بالغ انتشار 
  • وسوسه‌ای کی پادشاه‌زاده را پیدا شد از سبب استغنایی و کشفی کی از شاه دل او را حاصل شده بود و قصد ناشکری و سرکشی می‌کرد شاه را از راه الهام و سر شاه را خبر شد دلش درد کرد روح او را زخمی زد چنانک صورت شاه را خبر نبود الی آخره 
  • چون مسلم گشت بی‌بیع و شری  ** از درون شاه در جانش جری 
  • قوت می‌خوردی ز نور جان شاه  ** ماه جانش هم‌چو از خورشید ماه  4760
  • راتبه‌ی جانی ز شاه بی‌ندید  ** دم به دم در جان مستش می‌رسید 
  • آن نه که ترسا و مشرک می‌خورند  ** زان غذایی که ملایک می‌خورند 
  • اندرون خویش استغنا بدید  ** گشت طغیانی ز استغنا پدید 
  • که نه من هم شاه و هم شه‌زاده‌ام  ** چون عنان خود بدین شه داده‌ام