English    Türkçe    فارسی   

6
4776-4785

  • در جزای آن عطای نور پاک  ** تو زدی در دیده‌ی من خار و خاک 
  • من ترا بر چرخ گشته نردبان  ** تو شده در حرب من تیر و کمان 
  • درد غیرت آمد اندر شه پدید  ** عکس درد شاه اندر وی رسید 
  • مرغ دولت در عتابش بر طپید  ** پرده‌ی آن گوشه گشته بر درید 
  • چون درون خود بدید آن خوش‌پسر  ** از سیه‌کاری خود گرد و اثر  4780
  • از وظیفه‌ی لطف و نعمت کم شده  ** خانه‌ی شادی او پر غم شده 
  • با خود آمد او ز مستی عقار  ** زان گنه گشته سرش خانه‌ی خمار 
  • خورده گندم حله زو بیرون شده  ** خلد بر وی بادیه و هامون شده 
  • دید کان شربت ورا بیمار کرد  ** زهر آن ما و منیها کار کرد 
  • جان چون طاوس در گل‌زار ناز  ** هم‌چو چغدی شد به ویرانه‌ی مجاز  4785