English    Türkçe    فارسی   

6
4779-4788

  • مرغ دولت در عتابش بر طپید  ** پرده‌ی آن گوشه گشته بر درید 
  • چون درون خود بدید آن خوش‌پسر  ** از سیه‌کاری خود گرد و اثر  4780
  • از وظیفه‌ی لطف و نعمت کم شده  ** خانه‌ی شادی او پر غم شده 
  • با خود آمد او ز مستی عقار  ** زان گنه گشته سرش خانه‌ی خمار 
  • خورده گندم حله زو بیرون شده  ** خلد بر وی بادیه و هامون شده 
  • دید کان شربت ورا بیمار کرد  ** زهر آن ما و منیها کار کرد 
  • جان چون طاوس در گل‌زار ناز  ** هم‌چو چغدی شد به ویرانه‌ی مجاز  4785
  • هم‌چو آدم دور ماند او از بهشت  ** در زمین می‌راند گاوی بهر کشت 
  • اشک می‌راند او کای هندوی زاو  ** شیر را کردی اسیر دم گاو 
  • کردی ای نفس بد بارد نفس  ** بی‌حفاظی با شه فریادرس