English    Türkçe    فارسی   

6
4818-4827

  • هشت روزی اندرین خط تن زنید  ** وز برون مثله تماشا می‌کنید 
  • بر هوا بردی فکندی بر حجر  ** تا دریدی لحم و عظم از هم‌دگر 
  • یک گره را بر هوا درهم زدی  ** تا چو خشخاش استخوان ریزان شدی  4820
  • آن سیاست را که لرزید آسمان  ** مثنوی اندر نگنجد شرح آن 
  • گر به طبع این می‌کنی ای باد سرد  ** گرد خط و دایره‌ی آن هود گرد 
  • ای طبیعی فوق طبع این ملک بین  ** یا بیا و محو کن از مصحف این 
  • مقریان را منع کن بندی بنه  ** یا معلم را به مال و سهم ده 
  • عاجزی و خیره کن عجز از کجاست  ** عجز تو تابی از آن روز جزاست  4825
  • عجزها داری تو در پیش ای لجوج  ** وقت شد پنهانیان را نک خروج 
  • خرم آن کین عجز و حیرت قوت اوست  ** در دو عالم خفته اندر ظل دوست