English    Türkçe    فارسی   

6
4832-4841

  • یک پلنگی طفلکان نو زاده بود  ** گفتم او را شیر ده طاعت نمود 
  • پس بدادش شیر و خدمتهاش کرد  ** تا که بالغ گشت و زفت و شیرمرد 
  • چون فطامش شد بگفتم با پری  ** تا در آموزید نطق و داوری 
  • پرورش دادم مر او را زان چمن  ** کی بگفت اندر بگنجد فن من  4835
  • داده من ایوب را مهر پدر  ** بهر مهمانی کرمان بی‌ضرر 
  • داده کرمان را برو مهر ولد  ** بر پدر من اینت قدرت اینت ید 
  • مادران را داب من آموختم  ** چون بود لطفی که من افروختم 
  • صد عنایت کردم و صد رابطه  ** تا ببیند لطف من بی‌واسطه 
  • تا نباشد از سبب در کش‌مکش  ** تا بود هر استعانت از منش  4840
  • ورنه تا خود هیچ عذری نبودش  ** شکوتی نبود ز هر یار بدش