English    Türkçe    فارسی   

6
484-493

  • گفت عقل هر که را نبود رسوخ  ** پیش عاقل او چو سنگست و کلوخ 
  • چون حمارست آنک نانش امنیتست  ** صحبت او عین رهبانیتست  485
  • زانک غیر حق همه گردد رفات  ** کل آت بعد حین فهو آت 
  • حکم او هم حکم قبله‌ی او بود  ** مرده‌اش خوان چونک مرده‌جو بود 
  • هر که با این قوم باشد راهبست  ** که کلوخ و سنگ او را صاحبست 
  • خود کلوخ و سنگ کس را ره نزد  ** زین کلوخان صد هزار آفت رسد 
  • گفت مرغش پس جهاد آنگه بود  ** کین چنین ره‌زن میان ره بود  490
  • از برای حفظ و یاری و نبرد  ** بر ره ناآمن آید شیرمرد 
  • عرق مردی آنگهی پیدا شود  ** که مسافر همره اعدا شود 
  • چون نبی سیف بودست آن رسول  ** امت او صفدرانند و فحول