English    Türkçe    فارسی   

6
4868-4877

  • گفت کو آن تیر و از حق باز جست  ** گفت که اندر حلق او کز تیر تست 
  • عفو کرد آن شاه دریادل ولی  ** آمده بد تیر اه بر مقتلی 
  • کشته شد در نوحه‌ی او می‌گریست  ** اوست جمله هم کشنده و هم ولیست  4870
  • ور نباشد هر دو او پس کل نیست  ** هم کشنده‌ی خلق و هم ماتم‌کنیست 
  • شکر می‌کرد آن شهید زردخد  ** کان بزد بر جسم و بر معنی نزد 
  • جسم ظاهر عاقبت خود رفتنیست  ** تا ابد معنی بخواهد شاد زیست 
  • آن عتاب ار رفت هم بر پوست رفت  ** دوست بی‌آزار سوی دوست رفت 
  • گرچه او فتراک شاهنشه گرفت  ** آخر از عین الکمال او ره گرفت  4875
  • و آن سوم کاهل‌ترین هر سه بود  ** صورت و معنی به کلی او ربود 
  • وصیت کردن آن شخص کی بعد از من او برد مال مرا از سه فرزند من کی کاهل‌ترست 
  • آن یکی شخص به وقت مرگ خویش  ** گفت بود اندر وصیت پیش‌پیش