English    Türkçe    فارسی   

6
4880-4889

  • گفت با قاضی و پس اندرز کرد  ** بعد از آن جام شراب مرگ خورد  4880
  • گفته فرزندان به قاضی کای کریم  ** نگذریم از حکم او ما سه یتیم 
  • سمع و طاعه میکنیم او راست دست ** آنچه او فرمود بر ما نافذست // ما چو اسماعیل ز ابراهیم خود ** سر نپیچیم ارچه قربان میکند
  • گفت قاضی هر یکی با عاقلیش  ** تا بگوید قصه‌ای از کاهلیش 
  • تا ببینم کاهلی هر یکی  ** تا بدانم حال هر یک بی‌شکی  4885
  • عارفان از دو جهان کاهل‌ترند  ** زانک بی شد یار خرمن می‌برند 
  • کاهلی را کرده‌اند ایشان سند  ** کار ایشان را چو یزدان می‌کند 
  • کار یزدان را نمی‌بینند عام  ** می‌نیاسایند از کد صبح و شام 
  • هین ز حد کاهلی گویید باز  ** تا بدانم حد آن از کشف راز