English    Türkçe    فارسی   

6
503-512

  • همرهی نه کو بود خصم خرد  ** فرصتی جوید که جامه‌ی تو برد 
  • می‌رود با تو که یابد عقبه‌ای  ** که تواند کردت آنجا نهبه‌ای 
  • یا بود اشتردلی چون دید ترس  ** گوید او بهر رجوع از راه درس  505
  • یار را ترسان کند ز اشتردلی  ** این چنین همره عدو دان نه ولی 
  • راه جان‌بازیست و در هر غیشه‌ای  ** آفتی در دفع هر جان‌شیشه‌ای 
  • راه دین زان رو پر از شور و شرست  ** که نه راه هر مخنث گوهرست 
  • در ره این ترس امتحانهای نفوس  ** هم‌چو پرویزن به تمییز سبوس 
  • راه چه بود پر نشان پایها  ** یار چه بود نردبان رایها  510
  • گیرم آن گرگت نیابد ز احتیاط  ** بی ز جمعیت نیابی آن نشاط 
  • آنک تنها در رهی او خوش رود  ** با رفیقان سیر او صدتو شود