English    Türkçe    فارسی   

6
56-65

  • آن جهان جز باقی و آباد نیست  ** زانک آن ترکیب از اضداد نیست 
  • این تفانی از ضد آید ضد را  ** چون نباشد ضد نبود جز بقا 
  • نفی ضد کرد از بهشت آن بی‌نظیر  ** که نباشد شمس و ضدش زمهریر 
  • هست بی‌رنگی اصول رنگها  ** صلحها باشد اصول جنگها 
  • آن جهانست اصل این پرغم وثاق  ** وصل باشد اصل هر هجر و فراق  60
  • این مخالف از چه‌ایم ای خواجه ما  ** واز چه زاید وحدت این اعداد را 
  • زانک ما فرعیم و چار اضداد اصل  ** خوی خود در فرع کرد ایجاد اصل 
  • گوهر جان چون ورای فصلهاست  ** خوی او این نیست خوی کبریاست 
  • جنگها بین کان اصول صلحهاست  ** چون نبی که جنگ او بهر خداست 
  • غالبست و چیر در هر دو جهان  ** شرح این غالب نگنجد در دهان  65