English    Türkçe    فارسی   

6
591-600

  • بانگ آبم من به گوش تشنگان  ** هم‌چو باران می‌رسم از آسمان 
  • بر جه ای عاشق برآور اضطراب  ** بانگ آب و تشنه و آنگاه خواب 
  • حکایت آن عاشق کی شب بیامد بر امید وعده‌ی معشوق بدان وثاقی کی اشارت کرده بود و بعضی از شب منتظر ماند و خوابش بربود معشوق آمد بهر انجاز وعده او را خفته یافت جیبش پر جوز کرد و او را خفته گذاشت و بازگشت 
  • عاشقی بودست در ایام پیش  ** پاسبان عهد اندر عهد خویش 
  • سالها در بند وصل ماه خود  ** شاهمات و مات شاهنشاه خود 
  • عاقبت جوینده یابنده بود  ** که فرج از صبر زاینده بود  595
  • گفت روزی یار او که امشب بیا  ** که بپختم از پی تو لوبیا 
  • در فلان حجره نشین تا نیم‌شب  ** تا بیایم نیم‌شب من بی طلب 
  • مرد قربان کرد و نانها بخش کرد  ** چون پدید آمد مهش از زیر گرد 
  • شب در آن حجره نشست آن گرمدار  ** بر امید وعده‌ی آن یار غار 
  • بعد نصف اللیل آمد یار او  ** صادق الوعدانه آن دلدار او  600