English    Türkçe    فارسی   

6
67-76

  • گر شدی عطشان بحر معنوی  ** فرجه‌ای کن در جزیره‌ی مثنوی 
  • فرجه کن چندانک اندر هر نفس  ** مثنوی را معنوی بینی و بس 
  • باد که را ز آب جو چون وا کند  ** آب یک‌رنگی خود پیدا کند 
  • شاخهای تازه‌ی مرجان ببین  ** میوه‌های رسته ز آب جان ببین  70
  • چون ز حرف و صوت و دم یکتا شود  ** آن همه بگذارد و دریا شود 
  • حرف‌گو و حرف‌نوش و حرفها  ** هر سه جان گردند اندر انتها 
  • نان‌دهنده و نان‌ستان و نان‌پاک  ** ساده گردند از صور گردند خاک 
  • لیک معنیشان بود در سه مقام  ** در مراتب هم ممیز هم مدام 
  • خاک شد صورت ولی معنی نشد  ** هر که گوید شد تو گویش نه نشد  75
  • در جهان روح هر سه منتظر  ** گه ز صورت هارب و گه مستقر