English    Türkçe    فارسی   

6
692-701

  • از که پنهان می‌کنی ای رشک‌ور  ** که آفتاب از وی نمی‌بیند اثر 
  • رشک از آن افزون‌ترست اندر تنم  ** کز خودش خواهم که هم پنهان کنم 
  • ز آتش رشک گران آهنگ من  ** با دو چشم و گوش خود در جنگ من 
  • چون چنین رشکیستت ای جان و دل  ** پس دهان بر بند و گفتن را بهل  695
  • ترسم ار خامش کنم آن آفتاب  ** از سوی دیگر بدراند حجاب 
  • در خموشی گفت ما اظهر شود  ** که ز منع آن میل افزون‌تر شود 
  • گر بغرد بحر غره‌ش کف شود  ** جوش احببت بان اعرف شود 
  • حرف گفتن بستن آن روزنست  ** عین اظهار سخن پوشیدنست 
  • بلبلانه نعره زن در روی گل  ** تا کنی مشغولشان از بوی گل  700
  • تا به قل مغشول گردد گوششان  ** سوی روی گل نپرد هوششان