English    Türkçe    فارسی   

6
761-770

  • در همه عالم اگر مرد و زنند  ** دم به دم در نزع و اندر مردنند 
  • آن سخنشان را وصیتها شمر  ** که پدر گوید در آن دم با پسر 
  • تا بروید عبرت و رحمت بدین  ** تا ببرد بیخ بغض و رشک و کین 
  • تو بدان نیت نگر در اقربا  ** تا ز نزع او بسوزد دل ترا 
  • کل آت آت آن را نقد دان  ** دوست را در نزع و اندر فقد دان  765
  • وز غرضها زین نظر گردد حجاب  ** این غرضها را برون افکن ز جیب 
  • ور نیاری خشک بر عجزی مه‌ایست  ** دانک با عاجز گزیده معجزیست 
  • عجز زنجیریست زنجیرت نهاد  ** چشم در زنجیرنه باید گشاد 
  • پس تضرع کن کای هادی زیست  ** باز بودم بسته گشتم این ز چیست 
  • سخت‌تر افشرده‌ام در شر قدم  ** که لفی خسرم ز قهرت دم به دم  770