English    Türkçe    فارسی   

6
77-86

  • امر آید در صور رو در رود  ** باز هم از امرش مجرد می‌شود 
  • پس له الخلق و له الامرش بدان  ** خلق صورت امر جان راکب بر آن 
  • راکب و مرکوب در فرمان شاه  ** جسم بر درگاه وجان در بارگاه 
  • چونک خواهد که آب آید در سبو  ** شاه گوید جیش جان را که ارکبوا  80
  • باز جانها را چو خواند در علو  ** بانگ آید از نقیبان که انزلوا 
  • بعد ازین باریک خواهد شد سخن  ** کم کن آتش هیزمش افزون مکن 
  • تا نجوشد دیگهای خرد زود  ** دیگ ادراکات خردست و فرود 
  • پاک سبحانی که سیبستان کند  ** در غمام حرفشان پنهان کنند 
  • زین غمام بانگ و حرف و گفت و گوی  ** پرده‌ای کز سیب ناید غیر بوی  85
  • باری افزون کش تو این بو را به هوش  ** تا سوی اصلت برد بگرفته گوش