English    Türkçe    فارسی   

6
782-791

  • یک غریبی شاعری از راه رسید  ** روز عاشورا و آن افغان شنید 
  • شهر را بگذاشت و آن سوی رای کرد  ** قصد جست و جوی آن هیهای کرد 
  • پرس پرسان می‌شد اندر افتقاد  ** چیست این غم بر که این ماتم فتاد 
  • این رئیس زفت باشد که بمرد  ** این چنین مجمع نباشد کار خرد  785
  • نام او و القاب او شرحم دهید  ** که غریبم من شما اهل دهید 
  • چیست نام و پیشه و اوصاف او  ** تا بگویم مرثیه ز الطاف او 
  • مرثیه سازم که مرد شاعرم  ** تا ازینجا برگ و لالنگی برم 
  • آن یکی گفتش که هی دیوانه‌ای  ** تو نه‌ای شیعه عدو خانه‌ای 
  • روز عاشوار نمی‌دانی که هست  ** ماتم جانی که از قرنی بهست  790
  • پیش مومن کی بود این غصه خوار  ** قدر عشق گوش عشق گوشوار