English    Türkçe    فارسی   

6
911-920

  • هم‌چو سنگ آسیا اندر مدار  ** روز و شب گردان و نالان بی‌قرار 
  • گردشش بر جوی جویان شاهدست  ** تا نگوید کس که آن جو راکدست 
  • گر نمی‌بینی تو جو را در کمین  ** گردش دولاب گردونی ببین 
  • چون قراری نیست گردون را ازو  ** ای دل اختروار آرامی مجو 
  • گر زنی در شاخ دستی کی هلد  ** هر کجا پیوند سازی بسکلد  915
  • گر نمی‌بینی تو تدویر قدر  ** در عناصر جوشش و گردش نگر 
  • زانک گردشهای آن خاشاک و کف  ** باشد از غلیان بحر با شرف 
  • باد سرگردان ببین اندر خروش  ** پیش امرش موج دریا بین بجوش 
  • آفتاب و ماه دو گاو خراس  ** گرد می‌گردند و می‌دارند پاس 
  • اختران هم خانه خانه می‌دوند  ** مرکب هر سعد و نحسی می‌شوند  920