English    Türkçe    فارسی   

6
929-938

  • چونک بر میخت ببندد بسته باش  ** چونک بگشاید برو بر جسته باش 
  • آفتاب اندر فلک کژ می‌جهد  ** در سیه‌روزی خسوفش می‌دهد  930
  • کز ذنب پرهیز کن هین هوش‌دار  ** تا نگردی تو سیه‌رو دیگ‌وار 
  • ابر را هم تازیانه‌ی آتشین  ** می‌زنندش کانچنان رو نه چنین 
  • بر فلان وادی ببار این سو مبار  ** گوشمالش می‌دهد که گوش دار 
  • عقل تو از آفتابی بیش نیست  ** اندر آن فکری که نهی آمد مه‌ایست 
  • کژ منه ای عقل تو هم گام خویش  ** تا نیاید آن خسوف رو به پیش  935
  • چون گنه کمتر بود نیم آفتاب  ** منکسف بینی و نیمی نورتاب 
  • که به قدر جرم می‌گیرم ترا  ** این بود تقریر در داد و جزا 
  • خواه نیک و خواه بد فاش و ستیر  ** بر همه اشیا سمیعیم و بصیر