English    Türkçe    فارسی   

6
963-972

  • وهم و سودایی دریشان می‌تنی  ** نام این فردوس ویران می‌کنی 
  • بر سرت چندان زنیم ای بد صفات  ** که بگویی ترک شید و ترهات 
  • پیش مشرق چارمیخش می‌کنند  ** تن برهنه شاخ خارش می‌زنند  965
  • از تنش صد جای خون بر می‌جهد  ** او احد می‌گوید و سر می‌نهد 
  • پندها دادم که پنهان دار دین  ** سر بپوشان از جهودان لعین 
  • عاشق است او را قیامت آمدست  ** تا در توبه برو بسته شدست 
  • عاشقی و توبه یا امکان صبر  ** این محالی باشد ای جان بس سطبر 
  • توبه کردم و عشق هم‌چون اژدها  ** توبه وصف خلق و آن وصف خدا  970
  • عشق ز اوصاف خدای بی‌نیاز  ** عاشقی بر غیر او باشد مجاز 
  • زانک آن حسن زراندود آمدست  ** ظاهرش نور اندرون دود آمدست