English    Türkçe    فارسی   

2
1895-1944

  • سهم آن مار سیاه زشت زفت ** چون بدید آن دردها از وی برفت‏ 1895
  • گفت خود تو جبرییل رحمتی ** یا خدایی که ولی نعمتی‏
  • ای مبارک ساعتی که دیدی‏ام ** مرده بودم جان نو بخشیدی‏ام‏
  • تو مرا جویان مثال مادران ** من گریزان از تو مانند خران‏
  • خر گریزد از خداوند از خری ** صاحبش در پی ز نیکو گوهری‏
  • نه از پی سود و زیان می‏جویدش ** لیک تا در گرگش ندرد یا ددش‏ 1900
  • ای خنک آن را که بیند روی تو ** یا در افتد ناگهان در کوی تو
  • ای روان پاک بستوده ترا ** چند گفتم ژاژ و بی‏هوده ترا
  • ای خداوند و شهنشاه و امیر ** من نگفتم جهل من گفت آن مگیر
  • شمه‏ای زین حال اگر دانستمی ** گفتن بی‏هوده کی تانستمی‏
  • بس ثنایت گفتمی ای خوش خصال ** گر مرا یک رمز می‏گفتی ز حال‏ 1905
  • لیک خامش کرده می‏آشوفتی ** خامشانه بر سرم می‏کوفتی‏
  • شد سرم کالیوه عقل از سر بجست ** خاصه این سر را که مغزش کمتر است‏
  • عفو کن ای خوب روی خوب کار ** آن چه گفتم از جنون اندر گذار
  • گفت اگر من گفتمی رمزی از آن ** زهره‏ی تو آب گشتی آن زمان‏
  • گر ترا من گفتمی اوصاف مار ** ترس از جانت بر آوردی دمار 1910
  • مصطفی فرمود اگر گویم به راست ** شرح آن دشمن که در جان شماست‏
  • زهره‏های پر دلان هم بر درد ** نه رود ره نه غم کاری خورد
  • نه دلش را تاب ماند در نیاز ** نه تنش را قوت روزه و نماز
  • همچو موشی پیش گربه لا شود ** همچو بره پیش گرگ از جا رود
  • اندر او نه حیله ماند نه روش ** پس کنم ناگفته تان من پرورش‏ 1915
  • همچو بو بکر ربابی تن زنم ** دست چون داود در آهن زنم‏
  • تا محال از دست من حالی شود ** مرغ پر برکنده را بالی شود
  • چون ید الله فوق أیدیهم بود ** دست ما را دست خود فرمود احد
  • پس مرا دست دراز آمد یقین ** بر گذشته ز آسمان هفتمین‏
  • دست من بنمود بر گردون هنر ** مقریا بر خوان که انشق القمر 1920
  • این صفت هم بهر ضعف عقلهاست ** با ضعیفان شرح قدرت کی رواست‏
  • خود بدانی چون بر آری سر ز خواب ** ختم شد و الله أعلم بالصواب‏
  • مر ترا نه قوت خوردن بدی ** نه ره و پروای قی کردن بدی‏
  • می‏شنیدم فحش و خر می‏راندم ** رب یسر زیر لب می‏خواندم‏
  • از سبب گفتن مرا دستور نه ** ترک تو گفتن مرا مقدور نه‏ 1925
  • هر زمان می‏گفتم از درد درون ** اهد قومی إنهم لا یعلمون‏
  • سجده‏ها می‏کرد آن رسته ز رنج ** کای سعادت ای مرا اقبال و گنج‏
  • از خدا یابی جزاها ای شریف ** قوت شکرت ندارد این ضعیف‏
  • شکر حق گوید ترا ای پیشوا ** آن لب و چانه ندارم و آن نوا
  • دشمنی عاقلان زین‏سان بود ** زهر ایشان ابتهاج جان بود 1930
  • دوستی ابله بود رنج و ضلال ** این حکایت بشنو از بهر مثال‏
  • اعتماد کردن بر تملق و وفای خرس‏
  • اژدهایی خرس را در می‏کشید ** شیر مردی رفت و فریادش رسید
  • شیر مردانند در عالم مدد ** آن زمان کافغان مظلومان رسد
  • بانگ مظلومان ز هر جا بشنوند ** آن طرف چون رحمت حق می‏دوند
  • آن ستونهای خللهای جهان ** آن طبیبان مرضهای نهان‏ 1935
  • محض مهر و داوری و رحمتند ** همچو حق بی‏علت و بی‏رشوتند
  • این چه یاری می‏کنی یک بارگیش ** گوید از بهر غم و بی‏چارگیش‏
  • مهربانی شد شکار شیر مرد ** در جهان دارو نجوید غیر درد
  • هر کجا دردی دوا آن جا رود ** هر کجا پستی است آب آن جا دود
  • آب رحمت بایدت رو پست شو ** و آن گهان خور خمر رحمت مست شو 1940
  • رحمت اندر رحمت آمد تا به سر ** بر یکی رحمت فرومای ای پسر
  • چرخ را در زیر پا آر ای شجاع ** بشنو از فوق فلک بانگ سماع‏
  • پنبه‏ی وسواس بیرون کن ز گوش ** تا به گوشت آید از گردون خروش‏
  • پاک کن دو چشم را از موی عیب ** تا ببینی باغ و سروستان غیب‏