English    Türkçe    فارسی   

3
4794-4810

  • صد هزاران خلق نانها می‌خورند ** زور می‌یابند و جان می‌پرورند
  • تو بدان نادر کجا افتاده‌ای ** گر نه محرومی و ابله زاده‌ای 4795
  • این جهان پر آفتاب و نور ماه ** او بهشته سر فرو برده به چاه
  • که اگر حقست پس کو روشنی ** سر ز چه بردار و بنگر ای دنی
  • جمله عالم شرق و غرب آن نور یافت ** تا تو در چاهی نخواهد بر تو تافت
  • چه رها کن رو به ایوان و کروم ** کم ستیز اینجا بدان کاللج شوم
  • هین مگو کاینک فلانی کشت کرد ** در فلان سالی ملخ کشتش بخورد 4800
  • پس چرا کارم که اینجا خوف هست ** من چرا افشانم این گندم ز دست
  • و آنک او نگذاشت کشت و کار را ** پر کند کوری تو انبار را
  • چون دری می‌کوفت او از سلوتی ** عاقبت در یافت روزی خلوتی
  • جست از بیم عسس شب او به باغ ** یار خود را یافت چون شمع و چراغ
  • گفت سازنده‌ی سبب را آن نفس ** ای خدا تو رحمتی کن بر عسس 4805
  • ناشناسا تو سببها کرده‌ای ** از در دوزخ بهشتم برده‌ای
  • بهر آن کردی سبب این کار را ** تا ندارم خوار من یک خار را
  • در شکست پای بخشد حق پری ** هم ز قعر چاه بگشاید دری
  • تو مبین که بر درختی یا به چاه ** تو مرا بین که منم مفتاح راه
  • گر تو خواهی باقی این گفت و گو ** ای اخی در دفتر چارم بجو 4810