English    Türkçe    فارسی   

6
689-738

  • با چنین پنهانیی کین روح راست  ** عقل بر وی این چنین رشکین چراست 
  • از که پنهان می‌کنی ای رشک‌خو  ** آنک پوشیدست نورش روی او  690
  • می‌رود بی‌روی‌پوش این آفتاب  ** فرط نور اوست رویش را نقاب 
  • از که پنهان می‌کنی ای رشک‌ور  ** که آفتاب از وی نمی‌بیند اثر 
  • رشک از آن افزون‌ترست اندر تنم  ** کز خودش خواهم که هم پنهان کنم 
  • ز آتش رشک گران آهنگ من  ** با دو چشم و گوش خود در جنگ من 
  • چون چنین رشکیستت ای جان و دل  ** پس دهان بر بند و گفتن را بهل  695
  • ترسم ار خامش کنم آن آفتاب  ** از سوی دیگر بدراند حجاب 
  • در خموشی گفت ما اظهر شود  ** که ز منع آن میل افزون‌تر شود 
  • گر بغرد بحر غره‌ش کف شود  ** جوش احببت بان اعرف شود 
  • حرف گفتن بستن آن روزنست  ** عین اظهار سخن پوشیدنست 
  • بلبلانه نعره زن در روی گل  ** تا کنی مشغولشان از بوی گل  700
  • تا به قل مغشول گردد گوششان  ** سوی روی گل نپرد هوششان 
  • پیش این خورشید کو بس روشنیست  ** در حقیقت هر دلیلی ره‌زنیست 
  • حکایت آن مطرب کی در بزم امیر ترک این غزل آغاز کرد گلی یا سوسنی یا سرو یا ماهی نمی‌دانم ازین آشفته‌ی بی‌دل چه می‌خواهی نمی‌دانم و بانگ بر زدن ترک کی آن بگو کی می‌دانی و جواب مطرب امیر را 
  • مطرب آغازید پیش ترک مست  ** در حجاب نغمه اسرار الست 
  • من ندانم که تو ماهی یا وثن  ** من ندانم تا چه می‌خواهی ز من 
  • می‌ندانم که چه خدمت آرمت  ** تن زنم یا در عبارت آرمت  705
  • این عجب که نیستی از من جدا  ** می‌ندانم من کجاام تو کجا 
  • می‌ندانم که مرا چون می‌کشی  ** گاه در بر گاه در خون می‌کشی 
  • هم‌چنین لب در ندانم باز کرد  ** می‌ندانم می‌ندانم ساز کرد 
  • چون ز حد شد می‌ندانم از شگفت  ** ترک ما را زین حراره دل گرفت 
  • برجهید آن ترک و دبوسی کشید  ** تا علیها بر سر مطرب رسید  710
  • گرز را بگرفت سرهنگی بدست  ** گفت نه مطرب کشی این دم بدست 
  • گفت این تکرار بی حد و مرش  ** کوفت طبعم را بکوبم من سرش 
  • قلتبانا می‌ندانی گه مخور  ** ور همی‌دانی بزن مقصود بر 
  • آن بگو ای گیج که می‌دانیش  ** می‌ندانم می‌ندانم در مکش 
  • من بپرسم کز کجایی هی مری  ** تو بگویی نه ز بلخ و نه از هری  715
  • نه ز بغداد و نه موصل نه طراز  ** در کشی در نی و نی راه دراز 
  • خود بگو من از کجاام باز ره  ** هست تنقیح مناط اینجا بله 
  • یا بپرسیدم چه خوردی ناشتاب  ** تو بگویی نه شراب و نه کباب 
  • نه قدید و نه ثرید و نه عدس  ** آنچ خوردی آن بگو تنها و بس 
  • این سخن‌خایی دراز از بهر چیست  ** گفت مطرب زانک مقصودم خفیست  720
  • می‌رمد اثبات پیش از نفی تو  ** نفی کردم تا بری ز اثبات بو 
  • در نوا آرم بنفی این ساز را  ** چون بمیری مرگ گوید راز را 
  • تفسیر قوله علیه‌السلام موتوا قبل ان تموتوا بمیر ای دوست پیش از مرگ اگر می زندگی خواهی کی ادریس از چنین مردن بهشتی گشت پیش از ما 
  • جان بسی کندی و اندر پرده‌ای  ** زانک مردن اصل بد ناورده‌ای 
  • تا نمیری نیست جان کندن تمام  ** بی‌کمال نردبان نایی به بام 
  • چون ز صد پایه دو پایه کم بود  ** بام را کوشنده نامحرم بود  725
  • چون رسن یک گز ز صد گز کم بود  ** آب اندر دلو از چه کی رود 
  • غرق این کشتی نیابی ای امیر  ** تا بننهی اندرو من الاخیر 
  • من آخر اصل دان کو طارقست  ** کشتی وسواس و غی را غارقست 
  • آفتاب گنبد ازرق شود  ** کشتی هش چونک مستغرق شود 
  • چون نمردی گشت جان کندن دراز  ** مات شو در صبح ای شمع طراز  730
  • تا نگشتند اختران ما نهان  ** دانک پنهانست خورشید جهان 
  • گرز بر خود زن منی در هم شکن  ** زانک پنبه‌ی گوش آمد چشم تن 
  • گرز بر خود می‌زنی خود ای دنی  ** عکس تست اندر فعالم این منی 
  • عکس خود در صورت من دیده‌ای  ** در قتال خویش بر جوشیده‌ای 
  • هم‌چو آن شیری که در چه شد فرو  ** عکس خود را خصم خود پنداشت او  735
  • نفی ضد هست باشد بی‌شکی  ** تا ز ضد ضد را بدانی اندکی 
  • این زمان جز نفی ضد اعلام نیست  ** اندرین نشات دمی بی‌دام نیست 
  • بی‌حجابت باید آن ای ذو لباب  ** مرگ را بگزین و بر دران حجاب