English    Türkçe    فارسی   

2
1989-2038

  • بو که استادی رهاند مر ترا ** و ز خطر بیرون کشاند مر ترا
  • زاریی می‏کن چو زورت نیست هین ** چون که کوری سر مکش از راه بین‏ 1990
  • تو کم از خرسی نمی‏نالی ز درد ** خرس رست از درد چون فریاد کرد
  • ای خدا این سنگ دل را موم کن ** ناله‏ی ما را خوش و مرحوم کن‏
  • گفتن نابینای سائل که دو کوری دارم‏
  • بود کوری کاو همی‏گفت الامان ** من دو کوری دارم ای اهل زمان‏
  • پس دو باره رحمتم آرید هان ** چون دو کوری دارم و من در میان‏
  • گفت یک کوریت می‏بینیم ما ** آن دگر کوری چه باشد وانما 1995
  • گفت زشت آوازم و ناخوش نوا ** زشت آوازی و کوری شد دوتا
  • بانگ زشتم مایه‏ی غم می‏شود ** مهر خلق از بانگ من کم می‏شود
  • زشت آوازم به هر جا که رود ** مایه‏ی خشم و غم و کین می‏شود
  • بر دو کوری رحم را دوتا کنید ** این چنین ناگنج را گنجا کنید
  • زشتی آواز کم شد زین گله ** خلق شد بر وی به رحمت یک دله‏ 2000
  • کرد نیکو چون بگفت او راز را ** لطف آواز دلش آواز را
  • و انکه آواز دلش هم بد بود ** آن سه کوری دوری سرمد بود
  • لیک وهابان که بی‏علت دهند ** بو که دستی بر سر زشتش نهند
  • چون که آوازش خوش و مظلوم شد ** زو دل سنگین دلان چون موم شد
  • ناله‏ی کافر چو زشت است و شهیق ** ز آن نمی‏گردد اجابت را رفیق‏ 2005
  • اخسؤا بر زشت آواز آمده ست ** کاو ز خون خلق چون سگ بود مست‏
  • چون که ناله‏ی خرس رحمت کش بود ** ناله‏ات نبود چنین ناخوش بود
  • دان که با یوسف تو گرگی کرده‏ای ** یا ز خون بی‏گناهی خورده‏ای‏
  • توبه کن و ز خورده استفراغ کن ** ور جراحت کهنه شد رو داغ کن‏
  • تتمه‏ی حکایت خرس و آن ابله که بر وفای او اعتماد کرده بود
  • خرس هم از اژدها چون وارهید ** و آن کرم ز آن مرد مردانه بدید 2010
  • چون سگ اصحاب کهف آن خرس زار ** شد ملازم در پی آن بردبار
  • آن مسلمان سر نهاد از خستگی ** خرس حارس گشت از دل بستگی‏
  • آن یکی بگذشت و گفتش حال چیست ** ای برادر مر ترا این خرس کیست‏
  • قصه واگفت و حدیث اژدها ** گفت بر خرسی منه دل ابلها
  • دوستی ابله بتر از دشمنی است ** او بهر حیله که دانی راندنی است‏ 2015
  • گفت و الله از حسودی گفت این ** ور نه خرسی چه نگری این مهر بین‏
  • گفت مهر ابلهان عشوه‏ده است ** این حسودی من از مهرش به است‏
  • هی بیا با من بران این خرس را ** خرس را مگزین مهل هم جنس را
  • گفت رو رو کار خود کن ای حسود ** گفت کارم این بد و رزقت نبود
  • من کم از خرسی نباشم ای شریف ** ترک او کن تا منت باشم حریف‏ 2020
  • بر تو دل می‏لرزدم ز اندیشه‏ای ** با چنین خرسی مرو در بیشه‏ای‏
  • این دلم هرگز نلرزید از گزاف ** نور حق است این نه دعوی و نه لاف‏
  • مومنم ینظر بنور الله شده ** هان و هان بگریز از این آتشکده‏
  • این همه گفت و به گوشش در نرفت ** بد گمانی مرد را سدی است زفت‏
  • دست او بگرفت و دست از وی کشید ** گفت رفتم چون نه‏ای یار رشید 2025
  • گفت رو بر من تو غم خواره مباش ** بو الفضولا معرفت کمتر تراش‏
  • باز گفتش من عدوی تو نی‏ام ** لطف باشد گر بیایی در پی‏ام‏
  • گفت خوابستم مرا بگذار و رو ** گفت آخر یار را منقاد شو
  • تا بخسبی در پناه عاقلی ** در جوار دوستی صاحب دلی‏
  • در خیال افتاد مرد از جد او ** خشمگین شد زود گردانید رو 2030
  • کاین مگر قصد من آمد خونی است ** یا طمع دارد گدا و تونی است‏
  • یا گرو بسته ست با یاران بدین ** که بترساند مرا زین هم نشین‏
  • خود نیامد هیچ از خبث سرش ** یک گمان نیک اندر خاطرش‏
  • ظن نیکش جملگی بر خرس بود ** او مگر مر خرس را هم جنس بود
  • عاقلی را از سگی تهمت نهاد ** خرس را دانست اهل مهر و داد 2035
  • گفتن موسی علیه السلام گوساله پرست را که آن خیال اندیشی و حزم تو کجاست‏
  • گفت موسی با یکی مست خیال ** کای بد اندیش از شقاوت وز ضلال‏
  • صد گمانت بود در پیغمبریم ** با چنین برهان و این خلق کریم‏
  • صد هزاران معجزه دیدی ز من ** صد خیالت می‏فزود و شک و ظن‏