English    Türkçe    فارسی   

2
2019-2068

  • گفت رو رو کار خود کن ای حسود ** گفت کارم این بد و رزقت نبود
  • من کم از خرسی نباشم ای شریف ** ترک او کن تا منت باشم حریف‏ 2020
  • بر تو دل می‏لرزدم ز اندیشه‏ای ** با چنین خرسی مرو در بیشه‏ای‏
  • این دلم هرگز نلرزید از گزاف ** نور حق است این نه دعوی و نه لاف‏
  • مومنم ینظر بنور الله شده ** هان و هان بگریز از این آتشکده‏
  • این همه گفت و به گوشش در نرفت ** بد گمانی مرد را سدی است زفت‏
  • دست او بگرفت و دست از وی کشید ** گفت رفتم چون نه‏ای یار رشید 2025
  • گفت رو بر من تو غم خواره مباش ** بو الفضولا معرفت کمتر تراش‏
  • باز گفتش من عدوی تو نی‏ام ** لطف باشد گر بیایی در پی‏ام‏
  • گفت خوابستم مرا بگذار و رو ** گفت آخر یار را منقاد شو
  • تا بخسبی در پناه عاقلی ** در جوار دوستی صاحب دلی‏
  • در خیال افتاد مرد از جد او ** خشمگین شد زود گردانید رو 2030
  • کاین مگر قصد من آمد خونی است ** یا طمع دارد گدا و تونی است‏
  • یا گرو بسته ست با یاران بدین ** که بترساند مرا زین هم نشین‏
  • خود نیامد هیچ از خبث سرش ** یک گمان نیک اندر خاطرش‏
  • ظن نیکش جملگی بر خرس بود ** او مگر مر خرس را هم جنس بود
  • عاقلی را از سگی تهمت نهاد ** خرس را دانست اهل مهر و داد 2035
  • گفتن موسی علیه السلام گوساله پرست را که آن خیال اندیشی و حزم تو کجاست‏
  • گفت موسی با یکی مست خیال ** کای بد اندیش از شقاوت وز ضلال‏
  • صد گمانت بود در پیغمبریم ** با چنین برهان و این خلق کریم‏
  • صد هزاران معجزه دیدی ز من ** صد خیالت می‏فزود و شک و ظن‏
  • از خیال و وسوسه تنگ آمدی ** طعن بر پیغمبری‏ام می‏زدی‏
  • گرد از دریا بر آوردم عیان ** تا رهیدیت از شر فرعونیان‏ 2040
  • ز آسمان چل سال کاسه و خوان رسید ** وز دعایم جویی از سنگی دوید
  • این و صد چندین و چندین گرم و سرد ** از تو ای سرد آن توهم کم نکرد
  • بانگ زد گوساله‏ای از جادویی ** سجده کردی که خدای من تویی‏
  • آن توهمهات را سیلاب برد ** زیرکی باردت را خواب برد
  • چون نبودی بد گمان در حق او ** چون نهادی سر چنان ای زشت رو 2045
  • چون خیالت نامد از تزویر او ** وز فساد سحر احمق‏گیر او
  • سامریی خود که باشد ای سگان ** که خدایی بر تراشد در جهان‏
  • چون در این تزویر او یکدل شدی ** وز همه اشکالها عاطل شدی‏
  • گاو می‏شاید خدایی را به لاف ** در رسولی‏ام تو چون کردی خلاف‏
  • پیش گاوی سجده کردی از خری ** گشت عقلت صید سحر سامری‏ 2050
  • چشم دزدیدی ز نور ذو الجلال ** اینت جهل وافر و عین ضلال‏
  • شه بر آن عقل و گزینش که تراست ** چون تو کان جهل را کشتن سزاست‏
  • گاو زرین بانگ کرد آخر چه گفت ** کاحمقان را این همه رغبت شگفت‏
  • ز آن عجبتر دیده‏اید از من بسی ** لیک حق را کی پذیرد هر خسی‏
  • باطلان را چه رباید باطلی ** عاطلان را چه خوش آید عاطلی‏ 2055
  • ز انکه هر جنسی رباید جنس خود ** گاو سوی شیر نر کی رو نهد
  • گرگ بر یوسف کجا عشق آورد ** جز مگر از مکر تا او را خورد
  • چون ز گرگی وارهد محرم شود ** چون سگ کهف از بنی آدم شود
  • چون ابو بکر از محمد برد بو ** گفت هذا لیس وجه کاذب‏
  • چون نبد بو جهل از اصحاب درد ** دید صد شق قمر باور نکرد 2060
  • دردمندی کش ز بام افتاد طشت ** زو نهان کردیم حق پنهان نگشت‏
  • و انکه او جاهل بد از دردش بعید ** چند بنمودند و او آن را ندید
  • آینه‏ی دل صاف باید تا در او ** واشناسی صورت زشت از نکو
  • ترک گفتن آن مرد ناصح بعد از مبالغه‏ی پند مغرور خرس را
  • آن مسلمان ترک ابله کرد و تفت ** زیر لب لاحول‏گویان باز رفت‏
  • گفت چون از جد و پندم وز جدال ** در دل او بیش می‏زاید خیال‏ 2065
  • پس ره پند و نصیحت بسته شد ** امر أعرض عنهم پیوسته شد
  • چون دوایت می‏فزاید درد پس ** قصه با طالب بگو بر خوان عبس‏
  • چون که اعمی طالب حق آمده ست ** بهر فقر او را نشاید سینه خست‏