English    Türkçe    فارسی   

3
837-886

  • چشمها و گوشها را بسته‌اند ** جز مر آنها را که از خود رسته‌اند
  • جز عنایت که گشاید چشم را ** جز محبت که نشاند خشم را
  • جهد بی توفیق خود کس را مباد ** در جهان والله اعلم بالسداد
  • قصه‌ی خواب دیدن فرعون آمدن موسی را علیه السلام و تدارک اندیشیدن
  • جهد فرعونی چو بی توفیق بود ** هرچه او می‌دوخت آن تفتیق بود 840
  • از منجم بود در حکمش هزار ** وز معبر نیز و ساحر بی‌شمار
  • مقدم موسی نمودندش بخواب ** که کند فرعون و ملکش را خراب
  • با معبر گفت و با اهل نجوم ** چون بود دفع خیال و خواب شوم
  • جمله گفتندش که تدبیری کنیم ** راه زادن را چو ره‌زن می‌زنیم
  • تا رسید آن شب که مولد بود آن ** رای این دیدند آن فرعونیان 845
  • که برون آرند آن روز از پگاه ** سوی میدان بزم و تخت پادشاه
  • الصلا ای جمله اسرائیلیان ** شاه می‌خواند شما را زان مکان
  • تا شما را رو نماید بی نقاب ** بر شما احسان کند بهر ثواب
  • کان اسیران را بجز دوری نبود ** دیدن فرعون دستوری نبود
  • گر فتادندی به ره در پیش او ** بهر آن یاسه بخفتندی برو 850
  • یاسه این بد که نبیند هیچ اسیر ** در گه و بیگه لقای آن امیر
  • بانگ چاووشان چو در ره بشنود ** تا ببیند رو به دیواری کند
  • ور ببیند روی او مجرم بود ** آنچ بتر بر سر او آن رود
  • بودشان حرص لقای ممتنع ** چون حریصست آدمی فیما منع
  • به میدان خواندن بنی اسرائیل برای حیله‌ی ولادت موسی علیه السلام
  • ای اسیران سوی میدانگه روید ** کز شهانشه دیدن و جودست امید 855
  • چون شنیدند مژده اسرائیلیان ** تشنگان بودند و بس مشتاق آن
  • حیله را خوردند و آن سو تاختند ** خویشتن را بهر جلوه ساختند
  • حکایت
  • همچنان کاینجا مغول حیله‌دان ** گفت می‌جویم کسی از مصریان
  • مصریان را جمع آرید این طرف ** تا در آید آنک می‌باید بکف
  • هر که می‌آمد بگفتا نیست این ** هین در آ خواجه در آن گوشه نشین 860
  • تا بدین شیوه همه جمع آمدند ** گردن ایشان بدین حیلت زدند
  • شومی آنک سوی بانگ نماز ** داعی الله را نبردندی نیاز
  • دعوت مکارشان اندر کشید ** الحذر از مکر شیطان ای رشید
  • بانگ درویشان و محتاجان بنوش ** تا نگیرد بانگ محتالیت گوش
  • گر گدایان طامع‌اند و زشت‌خو ** در شکم‌خواران تو صاحب‌دل بجو 865
  • در تگ دریا گهر با سنگهاست ** فخرها اندر میان ننگهاست
  • پس بجوشیدند اسرائیلیان ** از پگه تا جانب میدان دوان
  • چون بحیلتشان به میدان برد او ** روی خود ننمودشان بس تازه‌رو
  • کرد دلداری و بخششها بداد ** هم عطا هم وعده‌ها کرد آن قباد
  • بعد از آن گفت از برای جانتان ** جمله در میدان بخسپید امشبان 870
  • پاسخش دادند که خدمت کنیم ** گر تو خواهی یک مه اینجا ساکنیم
  • بازگشتن فرعون از میدان به شهر شاد بتفریق بنی اسرائیل از زنانشان در شب حمل
  • شه شبانگه باز آمد شادمان ** کامشبان حملست و دورند از زنان
  • خازنش عمران هم اندر خدمتش ** هم به شهر آمد قرین صحبتش
  • گفت ای عمران برین در خسپ تو ** هین مرو سوی زن و صحبت مجو
  • گفت خسپم هم برین درگاه تو ** هیچ نندیشم بجز دلخواه تو 875
  • بود عمران هم ز اسرائیلیان ** لیک مر فرعون را دل بود و جان
  • کی گمان بردی که او عصیان کند ** آنک خوف جان فرعون آن کند
  • جمع آمدن عمران به مادر موسی و حامله شدن مادر موسی علیه‌السلام
  • شب برفت و او بر آن درگاه خفت ** نیم‌شب آمد پی دیدنش جفت
  • زن برو افتاد و بوسید آن لبش ** بر جهانیدش ز خواب اندر شبش
  • گشت بیدار او و زن را دید خوش ** بوسه باران کرده از لب بر لبش 880
  • گفت عمران این زمان چون آمدی ** گفت از شوق و قضای ایزدی
  • در کشیدش در کنار از مهر مرد ** بر نیامد با خود آن دم در نبرد
  • جفت شد با او امانت را سپرد ** پس بگفت ای زن نه این کاریست خرد
  • آهنی بر سنگ زد زاد آتشی ** آتشی از شاه و ملکش کین‌کشی
  • من چو ابرم تو زمین موسی نبات ** حق شه شطرنج و ما ماتیم مات 885
  • مات و برد از شاه می‌دان ای عروس ** آن مدان از ما مکن بر ما فسوس