English    Türkçe    فارسی   

1
101-110

  • چون گذشت آن مجلس و خوان کرم ** دست او بگرفت و برد اندر حرم‌‌
  • قصه‌‌ی رنجور و رنجوری بخواند ** بعد از آن در پیش رنجورش نشاند
  • رنگ رو و نبض و قاروره بدید ** هم علاماتش هم اسبابش شنید
  • گفت هر دارو که ایشان کرده‌‌اند ** آن عمارت نیست ویران کرده‌‌اند
  • بی‌‌خبر بودند از حال درون ** أستعیذ الله مما یفترون‌‌ 105
  • دید رنج و کشف شد بر وی نهفت ** لیک پنهان کرد و با سلطان نگفت‌‌
  • رنجش از صفرا و از سودا نبود ** بوی هر هیزم پدید آید ز دود
  • دید از زاریش کو زار دل است ** تن خوش است و او گرفتار دل است‌‌
  • عاشقی پیداست از زاری دل ** نیست بیماری چو بیماری دل‌‌
  • علت عاشق ز علتها جداست ** عشق اصطرلاب اسرار خداست‌‌ 110