English    Türkçe    فارسی   

1
1111-1120

  • تا نشد پر بر سر دریا چو طشت ** چون که پر شد طشت در وی غرق گشت‌‌
  • عقل پنهان است و ظاهر عالمی ** صورت ما موج یا از وی نمی‌‌
  • هر چه صورت می وسیلت سازدش ** ز آن وسیلت بحر دور اندازدش‌‌
  • تا نبیند دل دهنده‌‌ی راز را ** تا نبیند تیر دور انداز را
  • اسب خود را یاوه داند وز ستیز ** می‌‌دواند اسب خود در راه تیز 1115
  • اسب خود را یاوه داند آن جواد ** و اسب خود او را کشان کرده چو باد
  • در فغان و جستجو آن خیره‌‌سر ** هر طرف پرسان و جویان دربدر
  • کان که دزدید اسب ما را کو و کیست ** این که زیر ران تست ای خواجه چیست‌‌
  • آری این اسب است لیک این اسب کو ** با خود آ ای شهسوار اسب جو
  • جان ز پیدایی و نزدیکی است گم ** چون شکم پر آب و لب خشکی چو خم‌‌ 1120