English    Türkçe    فارسی   

1
1136-1145

  • صورت از معنی چو شیر از بیشه دان ** یا چو آواز و سخن ز اندیشه دان‌‌
  • این سخن و آواز از اندیشه خاست ** تو ندانی بحر اندیشه کجاست‌‌
  • لیک چون موج سخن دیدی لطیف ** بحر آن دانی که باشد هم شریف‌‌
  • چون ز دانش موج اندیشه بتاخت ** از سخن و آواز او صورت بساخت‌‌
  • از سخن صورت بزاد و باز مرد ** موج خود را باز اندر بحر برد 1140
  • صورت از بی‌‌صورتی آمد برون ** باز شد که إنا إليه راجعون‌‌
  • پس ترا هر لحظه مرگ و رجعتی است ** مصطفی فرمود دنیا ساعتی است‌‌
  • فکر ما تیری است از هو در هوا ** در هوا کی پاید آید تا خدا
  • هر نفس نو می‌‌شود دنیا و ما ** بی‌‌خبر از نو شدن اندر بقا
  • عمر همچون جوی نو نو می‌‌رسد ** مستمری می‌‌نماید در جسد 1145