English    Türkçe    فارسی   

1
1160-1169

  • عذر احمق بدتر از جرمش بود ** عذر نادان زهر هر دانش بود 1160
  • عذرت ای خرگوش از دانش تهی ** من چه خرگوشم که در گوشم نهی‌‌
  • گفت ای شه ناکسی را کس شمار ** عذر استم دیده‌‌ای را گوش دار
  • خاص از بهر زکات جاه خود ** گمرهی را تو مران از راه خود
  • بحر کاو آبی به هر جو می‌‌دهد ** هر خسی را بر سر و رو می‌‌نهد
  • کم نخواهد گشت دریا زین کرم ** از کرم دریا نگردد بیش و کم‌‌ 1165
  • گفت دارم من کرم بر جای او ** جامه‌‌ی هر کس برم بالای او
  • گفت بشنو گر نباشم جای لطف ** سر نهادم پیش اژدرهای عنف‌‌
  • من به وقت چاشت در راه آمدم ** با رفیق خود سوی شاه آمدم‌‌
  • با من از بهر تو خرگوشی دگر ** جفت و همره کرده بودند آن نفر