English    Türkçe    فارسی   

1
1192-1201

  • دشمن ار چه دوستانه گویدت ** دام دان گر چه ز دانه گویدت‌‌
  • گر ترا قندی دهد آن زهر دان ** گر به تن لطفی کند آن قهر دان‌‌
  • چون قضا آید نبینی غیر پوست ** دشمنان را باز نشناسی ز دوست‌‌
  • چون چنین شد ابتهال آغاز کن ** ناله و تسبیح و روزه ساز کن‌‌ 1195
  • ناله می‌‌کن کای تو علام الغیوب ** زیر سنگ مکر بد ما را مکوب‌‌
  • گر سگی کردیم ای شیر آفرین ** شیر را مگمار بر ما زین کمین‌‌
  • آب خوش را صورت آتش مده ** اندر آتش صورت آبی منه‌‌
  • از شراب قهر چون مستی دهی ** نیستها را صورت هستی دهی‌‌
  • چیست مستی بند چشم از دید چشم ** تا نماید سنگ گوهر پشم یشم‌‌ 1200
  • چیست مستی حسها مبدل شدن ** چوب گز اندر نظر صندل شدن‌‌
  • قصه‌‌ی هدهد و سلیمان در بیان آن که چون قضا آید چشمهای روشن بسته شود