English    Türkçe    فارسی   

1
1210-1219

  • با سلیمان یک به یک وامی‌‌نمود ** از برای عرضه خود را می‌‌ستود 1210
  • از تکبر نی و از هستی خویش ** بهر آن تا ره دهد او را به پیش‌‌
  • چون بباید برده‌‌ای را خواجه‌‌ای ** عرضه دارد از هنر دیباجه‌‌ای‌‌
  • چون که دارد از خریداریش ننگ ** خود کند بیمار و کر و شل و لنگ‌‌
  • نوبت هدهد رسید و پیشه‌‌اش ** و آن بیان صنعت و اندیشه‌‌اش‌‌
  • گفت ای شه یک هنر کان کهتر است ** باز گویم گفت کوته بهتر است‌‌ 1215
  • گفت بر گو تا کدام است آن هنر ** گفت من آن گه که باشم اوج بر
  • بنگرم از اوج با چشم یقین ** من ببینم آب در قعر زمین‌‌
  • تا کجایست و چه عمق استش چه رنگ ** از چه می‌‌جوشد ز خاکی یا ز سنگ‌‌
  • ای سلیمان بهر لشکرگاه را ** در سفر می‌‌دار این آگاه را