English    Türkçe    فارسی   

1
1219-1228

  • ای سلیمان بهر لشکرگاه را ** در سفر می‌‌دار این آگاه را
  • پس سلیمان گفت ای نیکو رفیق ** در بیابانهای بی‌‌آب عمیق‌‌ 1220
  • طعنه‌‌ی زاغ در دعوی هدهد
  • زاغ چون بشنود آمد از حسد ** با سلیمان گفت کاو کژ گفت و بد
  • از ادب نبود به پیش شه مقال ** خاصه خود لاف دروغین و محال‌‌
  • گر مر او را این نظر بودی مدام ** چون ندیدی زیر مشتی خاک دام‌‌
  • چون گرفتار آمدی در دام او ** چون قفس اندر شدی ناکام او
  • پس سلیمان گفت ای هدهد رواست ** کز تو در اول قدح این درد خاست‌‌ 1225
  • چون نمایی مستی ای خورده تو دوغ ** پیش من لافی زنی آن گه دروغ‌‌
  • جواب گفتن هدهد طعنه‌‌ی زاغ را
  • گفت ای شه بر من عور گدای ** قول دشمن مشنو از بهر خدای‌‌
  • گر به بطلان است دعوی کردنم ** من نهادم سر ببر این گردنم‌‌