English    Türkçe    فارسی   

1
1225-1234

  • پس سلیمان گفت ای هدهد رواست ** کز تو در اول قدح این درد خاست‌‌ 1225
  • چون نمایی مستی ای خورده تو دوغ ** پیش من لافی زنی آن گه دروغ‌‌
  • جواب گفتن هدهد طعنه‌‌ی زاغ را
  • گفت ای شه بر من عور گدای ** قول دشمن مشنو از بهر خدای‌‌
  • گر به بطلان است دعوی کردنم ** من نهادم سر ببر این گردنم‌‌
  • زاغ کاو حکم قضا را منکر است ** گر هزاران عقل دارد کافر است‌‌
  • در تو تا کافی بود از کافران ** جای گند و شهوتی چون کاف ران‌‌ 1230
  • من ببینم دام را اندر هوا ** گر نپوشد چشم عقلم را قضا
  • چون قضا آید شود دانش به خواب ** مه سیه گردد بگیرد آفتاب‌‌
  • از قضا این تعبیه کی نادر است ** از قضا دان کاو قضا را منکر است‌‌
  • قصه‌‌ی آدم علیه السلام و بستن قضا نظر او را از مراعات صریح نهی و ترک تاویل‌‌
  • بو البشر کاو علم الاسما بگ است ** صد هزاران علمش اندر هر رگ است‌‌