English    Türkçe    فارسی   

1
1271-1280

  • رنگ رو از حال دل دارد نشان ** رحمتم کن مهر من در دل نشان‌‌
  • رنگ روی سرخ دارد بانگ شکر ** بانگ روی زرد باشد صبر و نکر
  • در من آمد آن که دست و پا برد ** رنگ رو و قوت و سیما برد
  • آن که در هر چه در آید بشکند ** هر درخت از بیخ و بن او بر کند
  • در من آمد آن که از وی گشت مات ** آدمی و جانور جامد نبات‌‌ 1275
  • این خود اجزایند کلیات از او ** زرد کرده رنگ و فاسد کرده بو
  • تا جهان گه صابر است و گه شکور ** بوستان گه حله پوشد گاه عور
  • آفتابی کاو بر آید نارگون ** ساعتی دیگر شود او سر نگون‌‌
  • اختران تافته بر چار طاق ** لحظه لحظه مبتلای احتراق‌‌
  • ماه کاو افزود ز اختر در جمال ** شد ز رنج دق او همچون خیال‌‌ 1280