English    Türkçe    فارسی   

1
1294-1303

  • لطف حق این شیر را و گور را ** الف داده ست این دو ضد دور را
  • چون جهان رنجور و زندانی بود ** چه عجب رنجور اگر فانی بود 1295
  • خواند بر شیر او از این رو پندها ** گفت من پس مانده‌‌ام زین بندها
  • پرسیدن شیر از سبب پای واپس کشیدن خرگوش‌‌
  • شیر گفتش تو ز اسباب مرض ** این سبب گو خاص کاین استم غرض‌‌
  • گفت آن شیر اندر این چه ساکن است ** اندر این قلعه ز آفات ایمن است‌‌
  • قعر چه بگزید هر کی عاقل است ** ز آن که در خلوت صفاهای دل است‌‌
  • ظلمت چه به که ظلمتهای خلق ** سر نبرد آن کس که گیرد پای خلق‌‌ 1300
  • گفت پیش آ زخمم او را قاهر است ** تو ببین کان شیر در چه حاضر است‌‌
  • گفت من سوزیده‌‌ام ز آن آتشی ** تو مگر اندر بر خویشم کشی‌‌
  • تا بپشت تو من ای کان کرم ** چشم بگشایم به چه در بنگرم‌‌
  • نظر کردن شیر در چاه و دیدن عکس خود را و آن خرگوش را