English    Türkçe    فارسی   

1
1442-1451

  • هر یکی پروازش از آفاق بیش ** وز امید و نهمت مشتاق بیش‌‌
  • چون عمر اغیار رو را یار یافت ** جان او را طالب اسرار یافت‌‌
  • شیخ کامل بود و طالب مشتهی ** مرد چابک بود و مرکب درگهی‌‌
  • دید آن مرشد که او ارشاد داشت ** تخم پاک اندر زمین پاک کاشت‌‌ 1445
  • سؤال کردن رسول روم از عمر
  • مرد گفتش کای امیر المؤمنین ** جان ز بالا چون در آمد در زمین‌‌
  • مرغ بی‌‌اندازه چون شد در قفص ** گفت حق بر جان فسون خواند و قصص‌‌
  • بر عدمها کان ندارد چشم و گوش ** چون فسون خواند همی‌‌آید به جوش‌‌
  • از فسون او عدمها زود زود ** خوش معلق می‌‌زند سوی وجود
  • باز بر موجود افسونی چو خواند ** زو دو اسبه در عدم موجود راند 1450
  • گفت در گوش گل و خندانش کرد ** گفت با سنگ و عقیق کانش کرد