English    Türkçe    فارسی   

1
1477-1486

  • گوشت پاره‌‌ی آدمی با عقل و جان ** می‌‌شکافد کوه را با بحر و کان‌‌
  • زور جان کوه کن شق حجر ** زور جان جان در انشق القمر
  • گر گشاید دل سر انبان راز ** جان به سوی عرش سازد ترک تاز
  • اضافت کردن آدم آن زلت را به خویشتن که ربنا ظلمناو اضافت کردن ابلیس گناه خود را به خدا که بما أغويتنی
  • کرد حق و کرد ما هر دو ببین ** کرد ما را هست دان پیداست این‌‌ 1480
  • گر نباشد فعل خلق اندر میان ** پس مگو کس را چرا کردی چنان‌‌
  • خلق حق افعال ما را موجد است ** فعل ما آثار خلق ایزد است‌‌
  • ناطقی یا حرف بیند یا غرض ** کی شود یک دم محیط دو عرض‌‌
  • گر به معنی رفت شد غافل ز حرف ** پیش و پس یک دم نبیند هیچ طرف‌‌
  • آن زمان که پیش بینی آن زمان ** تو پس خود کی ببینی این بدان‌‌ 1485
  • چون محیط حرف و معنی نیست جان ** چون بود جان خالق این هر دوان‌‌