-
هیچ گندم کاری و جو بر دهد ** دیدهای اسبی که کرهی خر دهد
- Wilt thou sow wheat and will it produce barley? Hast thou seen a mare bring forth an ass's colt?
-
لقمه تخم است و برش اندیشهها ** لقمه بحر و گوهرش اندیشهها
- The morsel is seed, and thoughts are its fruit; the morsel is the sea, and thoughts are its pearls.
-
زاید از لقمهی حلال اندر دهان ** میل خدمت عزم رفتن آن جهان
- From the lawful morsel in the mouth is born the inclination to serve (God) and the resolve to go to yonder world.
-
باز گفتن بازرگان با طوطی آن چه دید از طوطیان هندوستان
- How the merchant related to the parrot what he had witnessed on the part of the parrots of India.
-
کرد بازرگان تجارت را تمام ** باز آمد سوی منزل دوست کام
- The merchant finished his trading and returned home (prosperously) to the joy of his friends.
-
هر غلامی را بیاورد ارمغان ** هر کنیزک را ببخشید او نشان 1650
- He brought a present for every male slave, he gave a token to every slave-girl.
-
گفت طوطی ارمغان بنده کو ** آن چه دیدی و آن چه گفتی باز گو
- “Where is my present?” asked the parrot. “Relate what thou hast seen and said.”
-
گفت نی من خود پشیمانم از آن ** دست خود خایان و انگشتان گزان
- “Nay,” said he, “indeed I am repenting of that (which I said), gnawing my hand and biting my fingers (in remorse).
-
من چرا پیغام خامی از گزاف ** بردم از بیدانشی و از نشاف
- Why, from ignorance and folly, did I idly bear (such) an inconsiderate message?”
-
گفت ای خواجه پشیمانی ز چیست ** چیست آن کاین خشم و غم را مقتضی است
- “O master,” said the parrot, “what is thy repentance for? What is it that causes this anger and grief?”
-
گفت گفتم آن شکایتهای تو ** با گروهی طوطیان همتای تو 1655
- “I told thy complaints,” said he, “to a company of parrots resembling thee.