English    Türkçe    فارسی   

1
1756-1765

  • هر که او ارزان خرد ارزان دهد ** گوهری طفلی به قرصی نان دهد
  • غرق عشقی‌‌ام که غرق است اندر این ** عشقهای اولین و آخرین‌‌
  • مجملش گفتم نکردم ز آن بیان ** ور نه هم افهام سوزد هم زبان‌‌
  • من چو لب گویم لب دریا بود ** من چو لا گویم مراد الا بود
  • من ز شیرینی نشستم رو ترش ** من ز بسیاری گفتارم خمش‌‌ 1760
  • تا که شیرینی ما از دو جهان ** در حجاب رو ترش باشد نهان‌‌
  • تا که در هر گوش ناید این سخن ** یک همی‌‌گویم ز صد سر لدن‌‌
  • تفسیر قول حکیم: به هرچ از راه وامانی چه کفر آن حرف و چه ایمان به هرچ از دوست دور افتی چه زشت آن نقش و چه زیبا در معنی قوله علیه السلام إن سعدا لغیو ر و أنا أغیر من سعد و الله أغیر منی و من غیرته حرم الفواحش ما ظهر منها و ما بطن
  • جمله عالم ز آن غیور آمد که حق ** برد در غیرت بر این عالم سبق‌‌
  • او چو جان است و جهان چون کالبد ** کالبد از جان پذیرد نیک و بد
  • هر که محراب نمازش گشت عین ** سوی ایمان رفتنش می‌‌دان تو شین‌‌ 1765