English    Türkçe    فارسی   

1
1829-1838

  • او چه کرد آن جا که تو آموختی ** ساختی مکری و ما را سوختی‌‌
  • گفت طوطی کاو به فعلم پند داد ** که رها کن لطف آواز و وداد 1830
  • ز آن که آوازت ترا در بند کرد ** خویشتن مرده پی این پند کرد
  • یعنی ای مطرب شده با عام و خاص ** مرده شو چون من که تا یابی خلاص‌‌
  • دانه باشی مرغکانت بر چنند ** غنچه باشی کودکانت بر کنند
  • دانه پنهان کن بکلی دام شو ** غنچه پنهان کن گیاه بام شو
  • هر که داد او حسن خود را در مزاد ** صد قضای بد سوی او رو نهاد 1835
  • چشمها و خشمها و رشکها ** بر سرش ریزد چو آب از مشکها
  • دشمنان او را ز غیرت می‌‌درند ** دوستان هم روزگارش می‌‌برند
  • آن که غافل بود از کشت بهار ** او چه داند قیمت این روزگار