English    Türkçe    فارسی   

1
1849-1858

  • تن قفس شکل است تن شد خار جان ** در فریب داخلان و خارجان‌‌
  • اینش گوید من شوم هم راز تو ** و آنش گوید نی منم انباز تو 1850
  • اینش گوید نیست چون تو در وجود ** در جمال و فضل و در احسان و جود
  • آنش گوید هر دو عالم آن تست ** جمله جانهامان طفیل جان تست‌‌
  • او چو بیند خلق را سر مست خویش ** از تکبر می‌‌رود از دست خویش‌‌
  • او نداند که هزاران را چو او ** دیو افکنده ست اندر آب جو
  • لطف و سالوس جهان خوش لقمه‌‌ای است ** کمترش خور کان پر آتش لقمه‌‌ای است‌‌ 1855
  • آتشش پنهان و ذوقش آشکار ** دود او ظاهر شود پایان کار
  • تو مگو آن مدح را من کی خورم ** از طمع می‌‌گوید او پی می‌‌برم‌‌
  • مادحت گر هجو گوید بر ملا ** روزها سوزد دلت ز آن سوزها