English    Türkçe    فارسی   

1
1979-1988

  • چون تو شیرین از شکر باشی بود ** کان شکر گاهی ز تو غایب شود
  • چون شکر گردی ز تاثیر وفا ** پس شکر کی از شکر باشد جدا 1980
  • عاشق از خود چون غذا یابد رحیق ** عقل آن جا گم شود گم ای رفیق‌‌
  • عقل جزوی عشق را منکر بود ** گر چه بنماید که صاحب سر بود
  • زیرک و داناست اما نیست نیست ** تا فرشته لا نشد اهریمنی است‌‌
  • او به قول و فعل یار ما بود ** چون به حکم حال آیی لا بود
  • لا بود چون او نشد از هست نیست ** چون که طوعا لا نشد کرها بسی است‌‌ 1985
  • جان کمال است و ندای او کمال ** مصطفی گویان ارحنا یا بلال‌‌
  • ای بلال افراز بانگ سلسلت ** ز آن دمی کاندر دمیدم در دلت‌‌
  • ز آن دمی کادم از آن مدهوش گشت ** هوش اهل آسمان بی‌‌هوش گشت‌‌