English    Türkçe    فارسی   

1
1984-1993

  • او به قول و فعل یار ما بود ** چون به حکم حال آیی لا بود
  • لا بود چون او نشد از هست نیست ** چون که طوعا لا نشد کرها بسی است‌‌ 1985
  • جان کمال است و ندای او کمال ** مصطفی گویان ارحنا یا بلال‌‌
  • ای بلال افراز بانگ سلسلت ** ز آن دمی کاندر دمیدم در دلت‌‌
  • ز آن دمی کادم از آن مدهوش گشت ** هوش اهل آسمان بی‌‌هوش گشت‌‌
  • مصطفی بی‌‌خویش شد ز آن خوب صوت ** شد نمازش از شب تعریس فوت‌‌
  • سر از آن خواب مبارک بر نداشت ** تا نماز صبحدم آمد به چاشت‌‌ 1990
  • در شب تعریس پیش آن عروس ** یافت جان پاک ایشان دستبوس‌‌
  • عشق و جان هر دو نهانند و ستیر ** گر عروسش خوانده‌‌ام عیبی مگیر
  • از ملولی یار خامش کردمی ** گر همو مهلت بدادی یک دمی‌‌