English    Türkçe    فارسی   

1
2108-2117

  • ترک و کرد و پارسی گو و عرب ** فهم کرده آن ندا بی‌‌گوش و لب‌‌
  • خود چه جای ترک و تاجیک است و زنگ ** فهم کرده ست آن ندا را چوب و سنگ‌‌
  • هر دمی از وی همی‌‌آید أ لست ** جوهر و اعراض می‌‌گردند هست‌‌ 2110
  • گر نمی‌‌آید بلی‌‌ ز یشان ولی ** آمدنشان از عدم باشد بلی‌‌
  • ز آن چه گفتم من ز فهم سنگ و چوب ** در بیانش قصه‌‌ای هش دار خوب‌‌
  • نالیدن ستون حنانه چون برای پیغامبر علیه السلام منبر ساختند که جماعت انبوه شد گفتند ما روی مبارک تو را به هنگام وعظ نمی‌‌بینیم و شنیدن رسول و صحابه آن ناله را و سؤال و جواب مصطفی صلی الله علیه و اله و سلم با ستون صریح‌‌
  • استن حنانه از هجر رسول ** ناله می‌‌زد همچو ارباب عقول‌‌
  • گفت پیغمبر چه خواهی ای ستون ** گفت جانم از فراقت گشت خون‌‌
  • مسندت من بودم از من تاختی ** بر سر منبر تو مسند ساختی‌‌ 2115
  • گفت خواهی که ترا نخلی کنند ** شرقی و غربی ز تو میوه چنند
  • یا در آن عالم حقت سروی کند ** تا تر و تازه بمانی تا ابد