English    Türkçe    فارسی   

1
212-221

  • آن که کشتستم پی مادون من ** می‌‌نداند که نخسبد خون من‌‌
  • بر من است امروز و فردا بر وی است ** خون چون من کس چنین ضایع کی است‌‌
  • گر چه دیوار افکند سایه‌‌ی دراز ** باز گردد سوی او آن سایه باز
  • این جهان کوه است و فعل ما ندا ** سوی ما آید نداها را صدا 215
  • این بگفت و رفت در دم زیر خاک ** آن کنیزک شد ز عشق و رنج پاک‌‌
  • ز انکه عشق مردگان پاینده نیست ** ز انکه مرده سوی ما آینده نیست‌‌
  • عشق زنده در روان و در بصر ** هر دمی باشد ز غنچه تازه‌‌تر
  • عشق آن زنده گزین کاو باقی است ** کز شراب جان فزایت ساقی است‌‌
  • عشق آن بگزین که جمله انبیا ** یافتند از عشق او کار و کیا 220
  • تو مگو ما را بدان شه بار نیست ** با کریمان کارها دشوار نیست‌‌
  • بیان آن که کشتن و زهر دادن مرد زرگر به اشارت الهی بود نه به هوای نفس و تامل فاسد