English    Türkçe    فارسی   

1
2155-2164

  • گر رسولی چیست در مشتم نهان ** چون خبر داری ز راز آسمان‌‌ 2155
  • گفت چون خواهی بگویم کان چهاست ** یا بگویند آن که ما حقیم و راست‌‌
  • گفت بو جهل این دوم نادرتر است ** گفت آری حق از آن قادرتر است‌‌
  • از میان مشت او هر پاره سنگ ** در شهادت گفتن آمد بی‌‌درنگ‌‌
  • لا إله گفت و إلا الله گفت ** گوهر احمد رسول الله سفت‌‌
  • چون شنید از سنگها بو جهل این ** زد ز خشم آن سنگها را بر زمین‌‌ 2160
  • بقیه‌‌ی قصه‌‌ی مطرب و پیغام رسانیدن عمر به او آن چه هاتف آواز داد
  • باز گرد و حال مطرب گوش دار ** ز آن که عاجز گشت مطرب ز انتظار
  • بانگ آمد مر عمر را کای عمر ** بنده‌‌ی ما را ز حاجت باز خر
  • بنده‌‌ای داریم خاص و محترم ** سوی گورستان تو رنجه کن قدم‌‌
  • ای عمر برجه ز بیت المال عام ** هفت صد دینار در کف نه تمام‌‌