English    Türkçe    فارسی   

1
2192-2201

  • آه کز یاد ره و پرده‌‌ی عراق ** رفت از یادم دم تلخ فراق‌‌
  • وای کز تری زیر افکند خرد ** خشک شد کشت دل من دل بمرد
  • وای کز آواز این بیست و چهار ** کاروان بگذشت و بی‌‌گه شد نهار
  • ای خدا فریاد زین فریادخواه ** داد خواهم نه ز کس زین داد خواه‌‌ 2195
  • داد خود از کس نیابم جز مگر ** ز آن که او از من به من نزدیکتر
  • کاین منی از وی رسد دم دم مرا ** پس و را بینم چو این شد کم مرا
  • همچو آن کاو با تو باشد زر شمر ** سوی او داری نه سوی خود نظر
  • گردانیدن عمر نظر او را از مقام گریه که هستی است به مقام استغراق که نیستی است‌‌
  • پس عمر گفتش که این زاری تو ** هست هم آثار هشیاری تو
  • راه فانی گشته راهی دیگر است ** ز آن که هشیاری گناهی دیگر است‌‌ 2200
  • هست هشیاری ز یاد ما مضی ** ماضی و مستقبلت پرده‌‌ی خدا