English    Türkçe    فارسی   

1
2246-2255

  • بحر و کان از بخشش‌‌اش صاف آمده ** داد او از قاف تا قاف آمده‌‌
  • در جهان خاک ابر و آب بود ** مظهر بخشایش وهاب بود
  • از عطایش بحر و کان در زلزله ** سوی جودش قافله بر قافله‌‌
  • قبله‌‌ی حاجت در و دروازه‌‌اش ** رفته در عالم به جود آوازه‌‌اش‌‌
  • هم عجم هم روم هم ترک و عرب ** مانده از جود و سخایش در عجب‌‌ 2250
  • آب حیوان بود و دریای کرم ** زنده گشته هم عرب زو هم عجم‌‌
  • قصه‌‌ی اعرابی درویش و ماجرای زن با او به سبب قلت و درویشی‌‌
  • یک شب اعرابی زنی مر شوی را ** گفت و از حد برد گفت‌‌وگوی را
  • کاین همه فقر و جفا ما می‌‌کشیم ** جمله عالم در خوشی ما ناخوشیم‌‌
  • نان‌‌مان نی نان خورشمان درد و رشک ** کوزه‌‌مان نه آبمان از دیده اشک‌‌
  • جامه‌‌ی ما روز تاب آفتاب ** شب نهالین و لحاف از ماهتاب‌‌ 2255