English    Türkçe    فارسی   

1
2289-2298

  • عاقل اندر بیش و نقصان ننگرد ** ز آن که هر دو همچو سیلی بگذرد
  • خواه صاف و خواه سیل تیره رو ** چون نمی‌‌پاید دمی از وی مگو 2290
  • اندر این عالم هزاران جانور ** می‌‌زید خوش عیش بی‌‌زیر و زبر
  • شکر می‌‌گوید خدا را فاخته ** بر درخت و برگ شب ناساخته‌‌
  • حمد می‌‌گوید خدا را عندلیب ** کاعتماد رزق بر تست ای مجیب‌‌
  • باز دست شاه را کرده نوید ** از همه مردار ببریده امید
  • همچنین از پشه‌‌گیری تا به پیل ** شد عیال الله و حق نعم المعیل‌‌ 2295
  • این همه غمها که اندر سینه‌‌هاست ** از بخار و گرد بود و باد ماست‌‌
  • این غمان بیخ کن چون داس ماست ** این چنین شد و آن چنان وسواس ماست‌‌
  • دان که هر رنجی ز مردن پاره‌‌ای است ** جزو مرگ از خود بران گر چاره‌‌ای است‌‌