English    Türkçe    فارسی   

1
2337-2346

  • تو به نام حق فریبی مر مرا ** تا کنی رسوای شور و شر مرا
  • نام حقم بست نه آن رای تو ** نام حق را دام کردی وای تو
  • نام حق بستاند از تو داد من ** من به نام حق سپردم جان و تن‌‌
  • یا به زخم من رگ جانت برد ** یا که همچون من به زندانت برد 2340
  • زن از این گونه خشن گفتارها ** خواند بر شوی جوان طومارها
  • نصیحت کردن مرد مر زن را که در فقیران به خواری منگر و در کار حق به گمان کمال نگر و طعنه مزن بر فقر و فقیران به خیال و گمان بی‌‌نوایی خویشتن‌‌
  • گفت ای زن تو زنی یا بو الحزن ** فقر فخر آمد مرا بر سر مزن‌‌
  • مال و زر سر را بود همچون کلاه ** کل بود او کز کله سازد پناه‌‌
  • آن که زلف جعد و رعنا باشدش ** چون کلاهش رفت خوشتر آیدش‌‌
  • مرد حق باشد به مانند بصر ** پس برهنه‌‌ش به که پوشیده نظر 2345
  • وقت عرضه کردن آن برده فروش ** بر کند از بنده جامه‌‌ی عیب پوش‌‌